قمیص

ای "سراچه" بکش این رنج که در پایانش، چون ببینی که خدا در تو عمارت دارد...!

۳ مطلب با موضوع «شهدا» ثبت شده است

خاطره ای برای خواندن...اگر حوصله دارید...

دوستی در یکی از شبکه های اجتماعی خاطره ای فرستاد که خیلی جالب بود:

در سال 1362 بعد از عملیات خیبر، لشکر ثارالله در محور شلمچه مستقر شد. بین مواضع رزمندگان اسلام و دشمن حدود چهار کیلومتر آب فاصله بود...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
علی فرحزادی

میان خاک سر از آسمان درآوردیم...

مثه بارونه... وقتی میاد همه رو تو آغوش میگیره و ظرف همه رو پر میکنه. ظرفت هر چقدر بود میتونی پرش کنی... بارون وقتی اومد تشنه ای سیراب میشه، دونه ای جوونه میزنه، عاشقی هوایی میشه، رودی جاری میشه و هوای گرفته ای برای نفس کشیدن میشه... و پیرمرد تنهایی که تو حجم سنگین غبار شهر گم شده بود پیدا میشه... شاید بارون فقط به خاطر اون پیرمرده که داره میباره ولی رحمتش بی انتهاس... آی جماعت! کاسه هاتونو بیارید... داره بارون میگیره...

حکایت حکایت شهر ماست... شهری که شدید منو یاد صفین میندازه، اونجا که همه دارن فریب میخورند از دشمن...الا قلیلا... امروز هم مثه اون روز کسی صدای علی رو نمیشنوه... اما قرار نیست صدای علی تو این غبار فراموشی گم بشه، اینبار فرق داره... اینبار خدا باران رحمتش رو فرستاده تا شهر مرده زنده شه... 

او کسی است که باران سودمند را پس از آنکه مأیوس شدند نازل می کند و رحمت خویش را می گستراند و او ولیّ و ( سرپرست ) و ستوده است!

و اینگونه است که هوای امروز شهرمان بارانیست... با 175 ماهی که از آب گرفتنشان و به خاک سپردند... امروز هم مثل همیشه سر رسیدند تا از دست نرویم و مثل همیشه پیامی آورده‌اند...


175 شهید غواص


(داخل پرانتز): ای کسانی که از رحمت خدا ناامید شده‌اید و به دشمنان خدا دل بسته‌اید، ببینید و بشنوید... پیامی آورده اند...
۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
علی فرحزادی

شهید محمد رضا تورجی زاده

میخوام درمورد بعضی از شهدا بنویسم. درمورد اونایی که دربارشون خوندم. یه جورایی مثه معرفی کتابیه که تو ویترین مینوشتم.

اولین مطلب راجع به شهدا رو درباره شهید تورجی زاده مینویسم، شهیدی که علاقه خاصی بهش دارم...نمیدونم چرا ولی به دلم نشست و شایدم به خاطر اینکه حال خوبی داشتم موقع خوندن کتابش... کتاب "یازهرا(س)". اگر وقت داشتید بخونید حتما.

خوبیه اینجا اینه که هر چند خط که بخوام مینویسم!تو ویترین که هی گیر میدادن 4 خط بیشتر نشه! داستان از اونجا شروع شد که یکی دیگه به یکی دیگه که درد بی درمون همه جوونا رو داشت این کتابو داد و گفت بخون خوبه، این شهید خیلی حاجت میده مخصوصا واسه اون درد بخصوص!!(همه اکثرا دارن این دردو!رجوع شود به اینجا!) القصه ما هم که دردمند!این کتابو گرفتیم و خوندیمو کلی حال کردیم...

 

شهید تورجی زاده

 

شهید تورجی زاده...اولین کلماتی که درباره اش به ذهنم میرسه "دل سوخته" و "شوخ طبع" هست. قیافه اش خیلی تو دل بروعه! رفیق خیلی خوبیه. همیشه از خدا میخواست که تو حیاتش و بعد از اون دست مردم رو بگیره و همینم شد و مزارش همیشه شلوغه از آدمایی که میان تا به آبروی این شهید گره از کارشون وا شه، البته تخصصش تو اون درد مشترک جووناس!!:) صداش سوز عجیبی داشت، صدایی که از یه دل سوخته میومد.

 

 

 

قسمتی از متن کتاب یا زهرا(س)

راوی:

شهید سید محمد حسین نواب

« روحانی وارسته سید محمد حسین نواب در سال 73 در منطقه بوسنی به شهادت رسید»

 

تعریفش را از برادرم که همرزم او بود شنیده بودم . یکبار یکی از نوارهایش را گوش کردم . حالت عجیبی داشت .

از آنچه فکر می کردم زیباتر بود . نوایی ملکوتی داشت . بعد از آن همیشه در حجره به همراه دیگر طلبه ها نوارهایش را گوش می کردیم .

بسیاری از دوستان مجذوب صدای او بودند . دعای کمیل و توسل او مسیر زندگی خیلی از افراد را عوض کرد .

 

شب بود که به همراه چند نفر از دوستان دور هم نشسته بودیم . دعای توسل شهید تورجی در حال پخش بود . هر کسی در حال خودش بود .

صدای در آمد . بلند شدم و در را باز کردم .

 در نهایت تعجب دیدم استاد گرامی ما حضرت آیت اللـه جوادی آملی پشت در است . با خوشحالی گفتم بفرمایید .

ایشان هم در نهایت ادب قبول کردند و وارد شدند . البته قبلا هم به حجره ها و طلبه هایشان سر می زدند .

سریع ضبط را خاموش کردیم . استاد در گوشه ای از اتاق نشستند . بعد گفتند : اگر مشکلی نیست ضبط را روشن کنید.

صدای سوزناک و نوای ملکوتی او در حال پخش بود . استاد پرسیدند : اسم ایشان چیست ؟

گفتم :محمدرضا تورجی زاده .

استاد پس از مکثی فرمودند : ایشان (در عشق خدا) سوخته است.

گفتم : ایشان شهید شده . فرمانده گردان یا زهرا سلام الله علیها هم بوده

استاد ادامه داد : ایشان قبل از شهادت سوخته بوده.

به روایت از سایت tourajizadeh.ir

راستی در مورد مزار این شهید...ایشان در مزار شهدای اصفهان دفنه و دوستان اگر رفتند حتما سر بزنند. پیدا کردنش هم سخت نیست، یه قبر هست که شلوغه همیشه...فاصله زیادی هم با مزار شهیدان باکری، کاظمی و ردانی پور نداره.

 

نقشه مزار شهید تورجی زاده

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
علی فرحزادی